آنچه درباره‌ی روان‌درمانی تحلیلی و روانکاوی باید بدانیم

نوشته‌ی غزل اسبقی، روان‌درمانگر تحلیلی

وقتی به اتاق یک روانکاو فکر می‌کنیم احتمالا اولین چیزی که به ذهن‌مان می‌آید یک کاناپه‌ی راحت در اتاقی کم‌نور است که کسی روی آن دراز کشیده و یک صندلی که روانکاو روی آن نشسته و با حالتی جدی، در سکوت و خارج از دیدِ بیمار در حال گوش دادن و شاید هم یادداشت‌برداری است.

اما وقتی به اتاق یک روان‌درمانگر (تراپیست) فکر کنیم احتمالا تصویری که به ذهن‌مان می‌رسد اتاقی خلوت و پرنور باشد که با کتاب‌خانه‌ای کوچک و چندتایی گلدان چیدمان شده و دو نفر روبه‌روی هم روی مبل‌های راحتی نشسته‌اند و گفت‌وگو می‌کنند، یکی در نقش درمانگر و دیگری درمانجو.

اگر کسی خودش را روان‌درمانگر تحلیلی معرفی کند اولین چیزی که به ذهن‌مان می‌آید چیست؟ درباره‌ی اتاق کار و روش درمانی‌اش چه فکری می‌کنیم؟

در مطالب قبلی درباره‌ی روان‌درمانی صحبت کرده‌ایم حالا می‌خواهیم به بررسی روان‌درمانی تحلیلی و روانکاوی و انواع آن‌ها بپردازیم. برای فردی که تصمیم می‌گیرد یک نوع درمان تحلیلی و عمیق را شروع کند شاید اولین سوال‌ این باشد که

تفاوت روان‌درمانی تحلیلی و روانکاوی چیست؟

روان‌درمانی تحلیلی و روانکاوی، دانشِ زبانِ ناخودآگاه هستند و شباهت‌های بسیار زیادی با هم دارند، خیلی وقت‌ها ممکن است در گفت‌وگوهای روزمره حتی در بین روانکاوها این دو عنوان به‌جای هم و مساوی با هم استفاده شوند اما براساس تعریف انجمن بین‌المللی روانکاوی (IPA) این دو یک فرق اساسی با هم دارند. جلسات تحلیل که حداقل سه تا چهار بار در هفته باشد را روانکاوی و زمانی که تعداد جلسات هفتگی حداقل یک تا دو بار باشد را روان‌درمانی تحلیلی می‌گوییم.

البته در مجامع روانکاوی دنیا تفاوت نظرهای زیادی وجود دارد و به جز تعداد جلسات هفتگی، به موارد دیگری مثل تفاوت‌ها و شباهت‌ها در روش و تئوری‌های درمانی، قواعد و چارچوب‌های درمانی و غیره در درمان تحلیلی و روانکاوی پرداخته شده است که ما فعلا درباره‌ی آن‌ها صحبت نمی‌کنیم.

پس طبق نظر انجمن بین‌المللی روان‌کاوی زمانی که شما حداقل سه تا چهار بار در هفته و حداکثر شش بار جلسه‌ی تحلیل داشته باشید روانکاوی نام دارد و زمانی که جلسات تحلیل شما در هفته کمتر از سه بار باشد از عنوان روان‌درمانی تحلیلی استفاده می‌کنیم. البته بعضی رویکردها و روانکاوها چنین تقسیم‌بندی‌ براساس تعداد جلسات را مهم نمی‌دانند و به درمان عمیق و تحلیلی که حداقل یک‌بار در هفته جلسه داشته باشند روانکاوی می‌گویند.

سوال بعدی که ممکن است پیش بیاید درباره‌ی چگونگی جلسات، چارچوب‌ها و طول مدت درمان است و البته سوال‌هایی مثل:

  • آیا روانکاو حرف می‌زند؟
  • حتما باید روی کاناپه دراز بکشم؟
  • تا آخر عمر درمان ادامه دارد؟
  • برای مشکلات من راهکاری ارائه می‌شود؟

از زمان فروید تا امروز درمان روانکاوانه تنها در یک شکل کلاسیکِ فرویدی باقی نمانده است و رویکردهای مختلفی متولد شده‌اند. در بعضی از رویکردها همچنان از کاناپه و دراز کشیدن به طوری که فرد، روانکاو را نبیند استفاده می‌شود اما رویکردهایی هم هستند که رودررو می‌نشینند، در بعضی رویکردها سکوت روانکاو خیلی زیاد است اما رویکردهایی هم هستند که روانکاو فعال‌تر است و وارد گفت‌وگو می‌شود.

اکثر درمان‌های تحلیلی و روانکاوی درازمدت هستند و سال‌ها ادامه دارند اما به این معنا نیست که فرد تا آخر عمر به این جلسات ادامه دهد. طول مدت درمان هم به رویکرد درمانی بستگی دارد و هم به وضعیت خود فرد و نمی‌توان یک نسخه‌ی کلی برای تمام افراد پیچید و یا پیش از آغازِ درمان، زمان دقیق تعیین کرد. در درمان تحلیلی کار ما با ناخودآگاه است، حتی در رویکرد روان‌درمانی پویشی کوتاه مدت که کوتاه‌ترین روش درمان تحلیلی است باز هم یک عدد ثابت برای تعداد جلسات وجود ندارد و طول مدت درمان با توجه به وضعیت و پیشینه‌ی فرد و شدت مشکلاتی که دارد می‌تواند تغییر کند. شاید نقطه‌ی پایان درمان مشخص باشد اما نقطه‌ی شروع همه یکسان نیست حتی طی کردن این مسیر از فردی به فرد دیگر متفاوت است. ما نمی‌دانیم سرعت حرکت هر فرد دقیقا چقدر است. کی تند حرکت می‌کند و کی خسته می‌شود. کجای مسیر برایش آسان است و کجا همه چیز سخت و دردناک می‌شود.

روانکاو به شما راه حل، تکنیک و تمرین نمی‌دهد.

نکته‌ی بعدی که احتمالا بتوان گفت در بین تمام رویکردهای تحلیلی مشترک است این است که در این نوع درمان، روانکاو به شما راه‌حل، تکنیک و تمرین نمی‌دهد. به شما نمی‌گوید دقیقا چکار کنید و چه مسیری را بروید. در واقع باید و نباید در این روش وجود ندارد. البته به این معنا نیست که درمانگر هیچ‌کاری نمی‌کند. شاید بتوان گفت درمانگر شبیه راهنمایی است در پشت سر شما که کمک می‌کند حرکت کنید. گذشته را به یاد بیاورید و به جای تکرار، آن را حل و فصل کنید. توانایی‌ها، ناتوانی‌هایتان را پیدا کنید و مسئولیتِ بودن و زیستن‌تان را بر دوش بگیرید. در این مسیر شما خودتان را خواهید شناخت و این شناخت با فراز و نشیب و درد و لذت همراه است.

پیش از شروع درمان، تشخیص اینکه کدام نوع رویکرد و چه درمانی برای شما مناسب‌تر است بسیار مهم است. شما می‌توانید از افراد متخصص کمک بگیرید تا در ابتدا از شما یک ارزیابی روان‌شناختی بگیرند و براساس شرایط و نیازهای شما درمان مناسب را پیشنهاد دهند.

یادتان باشد که قبل از درمان و حتی در حین درمان شما می‌توانید درباره‌ی احساسات وافکارتان نسبت به درمان و درمانگرتان، شرایط جلسات، پایان درمان و خواسته‌ها و نیازهایتان صحبت کنید و همیشه این حق شماست که درمان را ادامه دهید یا نه.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *