سختترین چیزهایی که در رابطههایمان باید یاد بگیریم
ترجمه نگار خلفائیان، دانش آموخته روانشناسی
چیزهای زیادی از رابطه گذشتهام یاد گرفتم. من بیشتر از چیزی که فکر میکردم متاثر میشدم. فکر میکردم همه چیز را میدانم. فکر میکردم حق دارم واکنشهایم را داشته باشم. فکر کردم ناامیدکننده است اما من از به کنش درآمدن گذشتهی خود که بین من و شریک سابقم رخ میداد متاثر میشدم. به هر چیزی که فکر میکردم نیاز دارم، در واقع نیاز نداشتم.
فکر میکردم به همسرم نیاز دارم که همه این کارها را برای من انجام دهد تا راضی باشم در حالی که من قطعا به همهی آن چیزها نیاز نداشتم. من آن را میخواستم و با داشتنش بهتر میشدم. اما واقعیت این بود که من بیشتر از آنچه باید، دریافت میکردم. تمرکز بیش از حد بر به دست نیاوردن به خاطر ناتوانی من در تحمل آن بود نه به این دلیل که واقعا به آن نیاز داشتم.
من باید بیشتر میخواستم. چیزهایی بود که میخواستم اما درخواست نکردم چون خودم را متقاعد کرده بودم که او قادر به دادنش نیست. واقعیت این بود، حتی اگر نمیتوانست، من قطعا با نخواستن و مطالبه نکردن، به او فرصت نمیدادم. من خاموش بودم و عقبنشینی کردم. این یک بازنمایی بزرگ از آنچه در خانوادهام تجربه کرده بودم، بود. چون ناامیدم کرده بودند. وقتی با همان چالشها دوباره مواجه شدم همان ناامیدی مرا خاموش کرد و کنار کشیدم.
من به دوستان، سرگرمیها و فعالیتهای بیشتر و استقلال بیشتری نیاز داشتم. من همیشه از نظر اجتماعی درگیری و کشمکش داشتم. بنابراین وقتی وارد این رابطه شدم وارد این مشکلات نیز شدم. اما زندگی اجتماعی ناموجود من بیش از پیش وجود نداشت. فشار زیادی روی رابطه برای پر کردن من وجود داشت. بنابراین وقتی یک چالش پیش میآمد تمام تجربه من از رابطه و زندگی را در برمیگرفت.
به محض اینکه شروع به تجربهی چالشها کردم، باید برای زوجدرمانی بیشتر اصرار میکردم. همسر سابق من ذهنیتی از روانشناس نداشت، بنابراین او مطمئنا برای زوجدرمانی اصرار نمیکرد، اما من میخواستم که او هم بخواهد. علاقه نداشتنِ او به درمان، باعث شد من احساس ناامیدی کنم، بنابراین او را تحتفشار قرار ندادم. اما من درمانگر بودم. به محض بروز چالش باید پیش یک متخصص میرفتم. من این را با تأسف نمینویسم یا نمیگویم اگر میتوانستم غیره و غیره را انجام دهم ما هنوز با هم بودیم، مساله این نیست.
آن موقع نمیدانستم الان چه کار میکنم و نمیتوانستم بدانم. به دست آوردن فضا و استقلال از رابطهام به من اجازه داد تا دانشی را توسعه دهم که در آن زمان کاملا ناخودآگاه بود.
آنچه از این فرد یاد گرفتم این است که در رابطه چیزهای دشواری برای تجربه و یادگیری وجود دارد.
شما بیشتر از چیزی که تصور میکنید واکنش میدهید و این چیزی را از دوران کودکی دوباره به نمایش میگذارید:
همهی روابطِ صمیمانه حاوی جنبههایی از باز به نمایشگذاری مسائل حلنشدهی دوران کودکی هستند. واکنش شما هم به این تجربیات اولیه و هم به رابطه فعلی شما مرتبط است. هر چه بیشتر بتوانید روی واکنشها و دفعات واکنش خود سرمایهگذاری کنید و مسئولیت آن را بپذیرید، روابط شما رضایتبخشتر میشود.
شما به دوستان، سرگرمیها، فعالیتها و دیگر نشانههای استقلال نیاز دارید:
یک رابطه نمیتواند و نخواهد توانست تمام آنچه از زندگی میخواهید را برآورده کند. روی طیف وسیعی از افراد، مکانها و چیزها سرمایهگذاری کنید تا زندگی رضایتبخشی داشته باشید. اگر این کار را نکنید، وقتی تعارض یا ناامیدی به وجود بیاید، احساس میکنید که دنیا برای شما به پایان رسیده است. رابطه شما به رهایی از این فشار نیاز دارد.
هیچکس کامل نیست. هیچ رابطهای کامل نیست:
همهی روابط دارای جنبههایی ناخوشایند هستند و در نتیجه ممکن است کشمکش به وجود بیاید و یا نیازمند فضایی برای خود باشیم. هیچکس کامل نیست و همه محدودیتهایی دارند. گاهی اوقات، به جای تلاشِ اجباری برای تغییر، مفیدتر است که محدودیتها را بپذیرید و روی جنبههایی از رابطهتان که واقعا رضایتبخش هستند سرمایهگذاری کنید. مدارا، بخشش و پذیرش نقش مهمی در پایداری روابط ایفا میکنند.
شما به همه چیزهایی که فکر میکنید نیاز دارید، نیاز ندارید:
عشق یک کالای طراحی شده نیست و شریک زندگی شما شیئی نیست که باید مالک آن باشید. آنها ماشینِ برآورده کردن نیازهای شخصی شما نیستند و انتظاراتتان در مورد این نیازها احتمالا ظرفیت شما را برای لذت بردن از آنچه شریکتان ارائه میدهد از بین میبرد. نیازهایتان را به کمک دوستان، شرکای دیگر، خانواده و مهمتر از همه، خودتان برآورده کنید.
بیشتر درخواست کنید:
اگر چیزهایی وجود دارد که میخواهید اما درخواست نمیکنید، احتمالا هرگز آنها را دریافت نخواهید کرد. ناتوانی در درخواست، بیان ناخودآگاه احساس ناامنی و کمارزشی است. از کجا یاد گرفتید که نمیتوانید درخواست کنید؟ خواستههای خود را اولویتبندی کنید و از شریک زندگی خود بخواهید که اگر قادر است، آنها را برآورده کند. گاهی اوقات نیاز به یادآوری مداوم است و بنابراین باید صبور باشید.
قبل از اینکه تعارض یا ناامیدی از کنترل خارج شود، به زوجدرمانی بروید:
بیشتر زوجها تا زمانی که از تعارضها دچار درد فیزیکی یا ناامیدی شوند برای کمک گرفتن و تلاش کردن صبر میکنند. همه ما به کمک متخصص نیاز داریم. چه از طریق زوج درمانی و چه از طریق رواندرمانی فردی و یا هر روش دیگر در مورد نحوه بهتر بودن در روابط بیاموزید.
منبع:
www.instagram.com/yourdiagnonsense
بدون دیدگاه