چگونه تشخیص دهیم که چه درمانگری و با چه رویکردی برای ما مناسب است؟
نوشتهی غزل اسبقی، رواندرمانگر تحلیلی
خیلی از ما بارها تصمیم گرفتیم رواندرمانی را شروع کنیم، اما همهی ما این تصمیم را عملی نکردیم، یا درمان را خیلی زود رها کردیم و یا نتوانستیم درمان و درمانگر مناسبی پیدا کنیم. فرایند رواندرمانی پرهزینه و طولانیمدت است و موضوع این فرایند، روانِ ماست، بنابراین برای جلوگیری از آسیب روانی و همچنین به هدر نرفتن زمان و پولمان لازم است که تا حدی توانایی تشخیص درمان و درمانگر خوب و مناسب را داشته باشیم.
در یک وضعیت نرمال و شاید هم بتوان گفت ایدهآل، تشخیص درمان و درمانگر مناسب وظیفهی درمانجو نیست، بلکه افراد متخصص و آموزشدیده که کلینیکها، سوپروایزرها و نهادهای مربوطه بر کارشان نظارت مستقیم و مداوم دارند، مسئولیت این نوع تشخیص را به عهده دارند. فرد متخصص در قدم اول یک ارزیابی کلی انجام میدهد و براساس وضعیتِ روانشناختی او و درخواستها و نیاز مراجع تشخیص میدهد که نوع درمانی برای او مناسبتر است. راحتترین راه هم همین است که شما از کلینیک درخواست یک جلسه ارزیابی کنید تا فردی متخصص وضعیت شما را بررسی کند و به شما در انتخاب نوع رویکرد و درمانگر کمک کند.
اما در تمام دنیا و تمام تخصصها همیشه افراد نابلدی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه به دیگران آسیب میزنند، رواندرمانی به علت موضوع مورد مطالعهاش یعنی روان، از حساسیت بالایی برخوردار است، به تعبیری میتوان گفت: تراپی نشدن بهتر از یک تراپی بد و آسیبزاست. پس لازم است تمام افراد جامعه، دانش خود را در این زمینه بالا ببرند.
روانپزشک و روانشناس چه تفاوتی با هم دارند؟
در ایران متخصصهای حوزهی سلامت روان به دو دستهی کلی روانپزشکها و روانشناسها تقسیم میشوند. روانپزشک در دانشکده علوم پزشکی درس میخواند و بعد از گذراندن دورهی پزشکی عمومی، وارد تخصص روانپزشکی میشود. هم روانپزشک و هم روانشناس از انواع اختلالها و مشکلات مربوط به روان، شناخت کافی دارند اما روانپزشکها برخلاف روانشناسها میتوانند دارو و انواع آزمایشهای مربوط به جسم و روان را تجویز کنند. روانپزشکها و روانشناسها حوزههای کاری متنوعی دارند میتوانند در بیمارستانهای اعصاب و روان کار کنند، روانسنجی یا روانشناسی سازمانی انجام دهند، در مدارس کار کنند، فقط به آموزش و پژوهش در این حوزه بپردازند و یا رواندرمانگر شوند. هر دو گروه درصورتی که دورههای آموزشی و کارآموزی مربوط به رواندرمانی را در حین و پس از آموزش دانشگاهیشان بگذرانند، میتوانند رواندرمانی انجام دهند.
چه زمانی باید برای دارودرمانی به روانپزشک مراجعه کرد؟
دارودرمانی نوعی علامتدرمانی است. در این روش به کمک دارو مشکلی که افراد از آن رنج میبرند مثل نداشتن تمرکز، اضطراب، بیخوابی، افسردگیهای خفیف یا شدید و غیره را میتوان در زمانی نسبتا کوتاه کنترل، محدود و در مواردی حتی به کلی رفع کرد. اگر شما به دنبال صرفا رفع علائم در کوتاهترین زمان هستید شاید اولین راهحل دارودرمانی باشد. در مواردی که شدت علائم نیز خیلی زیاد باشد میتوان در کنار جلسات رواندرمانی، زیر نظر پزشک، دارو نیز مصرف کرد. در مواردی مثل اختلالهای شخصیت، مشکلات ژنتیکی و یا اختلالهای سایکوتیک که مزمن و شدید هستند نیز مصرف منظم دارو ضروری است.
به یاد داشته باشید که مصرف دارو باید فقط زیر نظر روانپزشک باشد و کم و زیاد کردن خودسرانهی دارو و یا مصرف همزمان آنها با الکل و مخدرها میتواند باعث آسیبهای جدی شود.
چگونه تشخیص دهیم چه نوع درمانی برای ما مناسبتر است؟
- آیا به دنبال مشاوره هستید و میخواهید که درمانگر به شما تکنیک و مهارتهای مختلفی آموزش دهد و یا به دنبال عمیق شدن و ریشهای نگاه کردن به مشکل هستید؟
در انواع مختلفِ درمانهای شناختی-رفتاری درمانگر طبق پروتکلهای درمانی بر یکی یا چندتا از مشکلات شما تمرکز میکند و به کمک تمرینها و تکنیکهای مختلف به شما یاد میدهد که چگونه در رفتار و ذهن خود تغییر ایجاد کنید. اما در انواع مختلفِ درمانهای تحلیلی درمانگر هیچگونه راهحل، تکنیک و تمرینی به شما نمیدهد و ابزار اصلی در این روشها صحبت کردن است که در خلال آن مراجع به بینش جدیدی میرسد.
- آیا به دنبال رفع علايم در کوتاهترین زمان و درمانهای کوتاه مدت هستید که در زمان نسبتا کوتاهی به نتیجه برسید و یا میخواهید وارد یک درمان عمیق و طولانی مدت و مداوم شوید؟
همانطور که پیشتر گفته شد سادهترین راه برای کم کردن و رفع علايم، دارودرمانی است. در رویکردهای مختلف رواندرمانی نیز انواع درمانهای شناختی-رفتاری، نسبتا کوتاهمدت هستند و در پروتکلهای مختلفِ درمانی روی موضوعات خاص تمرکز میکنند. طرحوارهدرمانی نیز نسبتا کوتاهمدت است و در انواع درمانهای تحلیلی نیز کوتاهترین دورهی درمانی، رواندرمانی پویشی است و شاید بتوان گفت طولانیترین نوع درمان هم روانکاوی کلاسیک است که چندین سال و حداقل یک جلسه در هفته طول میکشد به طوری که خیلیها درمان تحلیلی طولانی مدت را نوعی سبک زندگی میدانند که در طول سالها بخشی از روتین زندگی فرد میشود.
- آیا به دنبال درمانی هستید که در آن تستهای روانشناختی مختلف گرفته شود؟
در انواع، درمانهای شناختی-رفتاری، طرحوارهدرمانی و انواعی از درمانهای یونگی تستهای شخصیتِ متفاوتی گرفته میشود و براساس آنها تشخیصگذاری و درمان انجام میشود اما در رویکردهایی مثل روانکاوی کلاسیک، مدرن و معاصر و همچنین رواندرمانی اگزیستانسیال معمولا خبری از تستهای روانشناختی نیست.
- آیا معتقدید مشکلات امروز شما ریشه در دوران کودکی و روابط اولیه با مادر و پدرتان دارد و رویاها میتوانند پیامی از ناخودآگاه باشند یا اینکه خیلی طرفدار ناخودآگاه و رویا نیستید و به روانشناسی تجربی باور دارید و آموزش و یادگیری رفتار را مهمتر از عوامل ناخودآگاه میدانید؟
اگر جزء دستهی اول هستید درمانهای تحلیلی به شما توصیه میشود. ناخودآگاه و تجارب اولیهی دنیای کودکی باور مشترک در تمام انواع رواندرمانی تحلیلی است و در روانکاوی کلاسیک نسبت به بقیهی رویکردهای تحلیلی توجه ویژهتری به رویاها میشود. اما اگر جزء گروهی هستید که اهمیت بیشتری به علم تجربی و آموزش و یادگیری رفتار میدهید احتمالا انواع درمانهای شناختی-رفتاری و طرحوارهدرمانی برای شما مناسبتر باشد.
- آیا به دنبال یک درمان تحلیلی هستید اما بخاطر تصوری که از سکوتِ بیشاز حد روانکاو در ذهن دارید درمان را شروع نمیکنید؟
در این مورد باید بگوییم که امروزه انواع مختلفی از درمان تحلیلی وجود دارد. در بعضی از آنها مثل روانکاوی لکانی سکوت درمانگر بسیار زیاد و طولانی است و احتمالا به ندرت حتی یک جمله بگویند اما در درمانهای معاصرتر و مدرنتر مداخله درمانگر و گفتوگو در درمان بیشتر است و بیشترین تعامل بین درمانجو و درمانگر در رویکرد رواندرمانی پویشی کوتاه مدت است.
در انتها توجه به این نکته مهم است که بدانیم هیچ درمان و درمانگر کاملی که برای تمام افراد با تمام مشکلات مناسب باشد وجود ندارد. با توجه به مشکل فرد و انتظاری که از درمان دارد انتخابهای متفاوتی نیز وجود دارد و مهمتر از همه و ورای تمام رویکردها و تئوریها و مدارک معتبرِ درمانگر، آنچه بیش از همه تاثیرگذار و مهم است رابطهی بین درمانجو و درمانگر است. درمانجو باید بتواند با درمانگر ارتباط بگیرد، به او اعتماد کند با روش و قواعد کاریاش توافق کند تا یک رابطهی درمانی شکل بگیرد. رابطهی درمانی اگر مهمترین عامل در موفقیت درمان نباشد قطعا یکی از مهمترینهاست.
بدون دیدگاه