رواندرمانی چیست؟
نوشتهی غزل اسبقی، رواندرمانگر تحلیلی
رواندرمانی (Psychotherapy) که در ادبیات روزمره به آن تراپی هم میگوییم، شکلی از درمان مشکلات هیجانی و ذهنی است که در آن شخص آموزشدیدهای با هدف یافتن علت و کاهش نشانهها، رابطهای درمانی با فرد برقرار میکند. رواندرمانی به آن روشهای درمانی اطلاق میشود که با اقداماتی که از طریق روان انجام میشود هم بر روان و هم بر جسم تاثیر میگذارد. درمان اختلالات به واسطهی روشهای روانشناسانه همراه و یا به جای درمانهای صرفاً دارویی انجام میشود.
هدف رواندرمانی تحقق کامل ظرفیتهای فرد است و میتواند به کسی که یک فروپاشی روانی جدی داشته کمک کند تا اوضاع را تغییر دهد. رواندرمانی فرد را قادر میسازد تا از ظرفیتها و تواناییهای خود نهایت استفاده را کند. همچنین هدف رواندرمانی علاج بیماری ذهن است. اما بیماری ذهن چیست؟ بیماری ذهنی زمانی اتفاق میافتد که کارکردهای ذهنی دچار مشکل شده و ذهن در انجام وظایفاش دچار مشکل شود.
وظایف و کارکردهای ذهن چیست؟
وظایف ذهن را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
ذهن استدلال منطقی میکند و به افکار انسجام میبخشد.
به واسطه استفاده از تخیل دست به خلاقیت میزند.
تجربیات را در حافظه ذخیره میکند.
ذهن انبار هیجانات ماست: عشق، احساس گناه، رشک و غیره.
بیماری روانشناختی میتواند بر هریک از کارکردهای ذهن اثر بگذارد و افراد معمولا زمانی که درمییابند کارکردهایی که قبلا داشتهاند دیگر ندارند به درمانگر مراجعه میکنند. آزاردهندهترین حالت برای جامعه وقتی است که نخستین کارکرد یعنی توان تفکر روشن و مستدل دچار مشکل شود چرا که جامعه افراد را ملزم میکند تا کارشان را به نحوی موثر انجام دهند، خلاقیت افراد معمولا اولویت جامعه نیست، اما دغدغه اصلی رواندرمانی این است که علت مشکل را پیدا کند و از آنچه جامعه میخواهد فراتر برود و کمک کند تا افراد از ظرفیتهای ذهنشان نهایت استفاده را کنند.
رواندرمانی چگونه باعث تغییر در درمانجو میشود؟
درمانگر (Therapist) به واسطه صحبت با درمانجو او را درمان میکند. در واقع آیینهای مقابل او میگیرد . کار درمانگر این است که فهم را متولد کند و البته شناختن خود میتواند دردناک باشد. رواندرمانی کمکی است برای پذیرش رنج و تحمل آن به مثابه جنبهای اجتنابناپدیر از زندگی که میتوان آن را فرصتی برای رشد و تحول شخصیتی تبدیل کرد.
برخی درمانگرها بر این باورند که رفتار شخص در صورتی تغییر میکند که بتواند انگیزهها و تعارضهای ناهوشیار خود را بشناسد، بعضی دیگر بیشتر بر راه و روش تغییر الگوهای عادت شده فکری و رفتاری متمرکز میشوند، گرچه روشهای گوناگون رواندرمانی از لحاظ شیوههای درمان تفاوتهایی با هم دارند با این حال در بیشتر آنها زمینههای بنیادی مشترکی هست. در همهی آنها رابطه یاورانه بین دو انسان یکی درمانجو و دیگری درمانگر روی میدهد. در خلال این رابطه به درمانجو دل داده میشود تا خواستها و هیجانها و تجربههای خصوصی خود را آزادانه و بدون ترس از داوری توسط درمانگر یا فاش شدن آنها بیان کند. درمانگر همدردی و تفاهم به میان میآورد، اعتماد میآفریند و به درمانجو یاری میدهد تا شیوههای کارآمدتری برای حل و فصل مشکلات خود در پیش گیرد.
رواندرمانی فرایندی طولانی و پرچالش است
چنین مسیری معمولا میتواند طولانی و پرچالش باشد و نیاز به هزینهی روانی، مالی و زمانی زیادی دارد تا با جنبههای مختلف شخصیتیمان روبهرو شویم و به حل و فصل مشکلات بپردازیم. در این مسیر همکاری درمانجو بسیار اهمیت دارد چرا که تغییر همواره از درون اتفاق میافتد و یک درمانگر خوب کافی نیست. در رواندرمانی به درمانجوی فعال و مشتاق نیز نیاز داریم.
رواندرمانی بیش از هرچیز نوعی ارتباط میانفردی است و موفقیت آن بستگی به ویژگیهایی دارد که هرکس با خود وارد این عرصه میکند. درمان موفقیتآمیز اغلب به پیوندی که درمانگر و درمانجو برقرار میکنند بستگی دارد، این پیوند را اتحاد درمانی مینامیم. زمانی که درمانگر و درمانجو یکدیگر را درک کنند و به هم احترام بگذارند و درباره اهداف درمان توافق داشته باشند، درمانجو احتمالا پیشرفت بیشتری نشان خواهد داد صرفنظر از فنون خاصی که درمانگر به کار میگیرد.
منابع:
- رواندرمانی: تاریخچهی رواندرمانی به کمک تصویر، نایجل بنسون، بورین وانلوون، ترجمه علی باباییزاد، تهران: ذهنآویز، ۱۳۹۶
- ماهیت رواندرمانی، کارل یاسپرس، ترجمه فربد فدایی، تهران: چشمه، ۱۳۹۵
- چگونه رواندرمانگر انتخاب کنیم، نویل سیمینگتن، ترجمه مهیار علینقی، تهران: بینشنو، ۱۳۹۹
- روانشناسی بالینی فیرس: مفاهیم، روشها و حرفه، تیموتی جی.ترال، میچل جی.پرینستین، ترجمه مهرداد فیروزبخت، تهران: رشد، ۱۳۹۵
- روانشناسی عمومی، کرول وید و همکاران، ترجمه هامایاک آوادیسیانس و همکاران، تهران: رشد، ۱۳۹۵
- زمینه روانشناسی هیلگارد، ریتا ال.اتکینسون و همکاران، ترجمه محمدنقی براهنی و همکاران، تهران: رشد ۱۳۹۷